همین می شود که داعش به اسم دین غیراخلاقی ترین کارها را می کند و طالبان اسلام را در طول ریش مردان می بیند و در همان حال میلیون ها دختر را تحصیل باز می دارد. از دیدگاه این طایفه برای حفظ ظواهر و قدرت معطوف به آن، می توان دروغ گفت، نیرنگ بافت، ریاکاری کرد، حقوق مردم را نادیده گرفت، نخبگان را از دایره اداره جامعه خارج کرد، بهتان زد، تمسخر کرد و حتی مهربانی را کناری گذاشت و بی رحمی پیشه کرد و در یک کلمه، اخلاق را ذبح کرد.
علیرضا پناهیان در افاضات اخیر خود رسما یک جریان انحرافی جدید را در دین رقم زده و گفته است:
"بسیاری از اوقات می خواستند جلوی انبیاء، پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) بلایستند، با اخلاق جلوی دین و اسلام ایستادند. اخلاق این ظرفیت را دارد که مقابل دین بایستد...اخلاق اگر تحسین صفات خوب انسانی باشد خود این اخلاق ظرفیت مقابله با دین را دارد. مثلا مهربانی یا دلرحمی کردن چیزی بدی است مگر؟ بسیاری از اوقات از همین مهربانی و دلرحمی علیه امیرالمومنین استفاده شده است. علیه امام زمان(عج) هم استفاده خواهد شد چون خواهند گفت او پسر پیغمبر نیست چون رحم ندارد. این قرار دادن اخلاق است مقابل دین."
جلوی انحراف در دین را گرفتن، وظیفه هر مسلمانی است که به منش و روش محمد (ص) عرق و علاقه دارد و این چند سطر با این دغدغه نگاشته شده است.
در طول تمام زندگی مسلمانی مان آموخته ایم که اسلام بر پایه اخلاق استوار است و پیامبرش برای تکمیل مکارم اخلافی مبعوث شده است.
پای منبرها بارها و بارها شنیده ایم که اگر اسلام در شبه جزیره عربستان به سرعت رشد یافت به دلیل آن بود که پیامبرش، اسوه اخلاق بود و کسان بسیاری حتی بدون آن که حتی آموزه های دین او را بدانند، چنان جذب اخلاق نیکوی آن بزرگوار می شدند که اسلام می آوردند. داستان معروف مردی که هر روز از پشت بام بر سر پیامبر زباله می ریخت را همه شنیده ایم و می دانیم که چند روز این کار را نکرد و پیامبر نگرانش شد و وقتی فهمید مریض شده به عیادتش رفت و او چنان مجذوب این حسن خلق و بزرگواری کریمانه پیامیر اسلام شد که در همان بستر بیماری به اسلام گروید.
حال یک معمم که داعیه دار تبلیغ دین همان پیامبر است، خیلی بی پروا جلوی دوربین می گوید که اخلاق این ظرفیت را دارد که در برابر دین بایستد و تاکید می کند که حتی اگر اخلاق را تحسین صفات خوب هم بدانیم حود این اخلاق ظرفیت مقابله با دین را دارد.
این نگاه ناشی از خلاصه دانستن دین در مناسک است و الا اگر کسی اخلاق را بخشی از جوهره دین و ذات آن بداند، هرگز نمی تواند آن را در مقابل دین تصور کند.
بزرگ ترین ضربه ای که اسلام در سال های اخیر خورده، از جانب افرادی بوده است که با نگاه قشری به دین، آن را صرفاً در مناسک و جلوه های بیرونی مانند نماز و روزه و رعایت حجاب و دادن خمس و زکات دیده اند و اخلاق را فراموش کرده اند. همین می شود که داعش به اسم دین غیراخلاقی ترین کارها را می کند و طالبان اسلام را در طول ریش مردان می بیند و در همان حال میلیون ها دختر را تحصیل باز می دارد.
از دیدگاه این طایفه برای حفظ ظواهر و قدرت معطوف به آن، می توان دروغ گفت، نیرنگ بافت، ریاکاری کرد، حقوق مردم را نادیده گرفت، نخبگان را از دایره اداره جامعه خارج کرد، بهتان زد، تمسخر کرد و حتی مهربانی را کناری گذاشت و بی رحمی پیشه کرد و در یک کلمه، اخلاق را ذبح کرد.
پناهیان هر چند لباس مبلغان اسلام پوشیده و به مدد تریبون های بیت المال که در اختیار وی قرار گرفته شهرتی به هم رسانده ولی نه آن لباس و نه این تریبون های رایگان، دلیل موجهی برای اسلام شناس بودن او نیست.
کسی که آشنایی عمیق با دین داشته باشد می داند که اخلاق ذات دین است و جوهر یک چیز نمی تواند در برابر وجود خود بایستد. مانند آن است که بگوییم طعم شیرین می تواند مقابل عسل باشد یا مرطوب بودن قابلیت این را دارد که در برابر آب بایستد، حال آن که شیرینی و رطوبت، نه بخشی تزئینی و مازاد و خارجی در دو ماده عسل و آب که جزو ذات آن هستند و کسی که آنها را از عسل و آب جدا کند، نه می فهمد طعم شیرین چیست، نه عسل را می شناسد، نه رطوبت را و نه آب را.
جالب این که این معمم می گوید: بسیاری از اوقات می خواستند جلوی انبیاء، پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) بایستند، با اخلاق جلوی دین و اسلام ایستادند.
واقعاً کجای تاریخ با اخلاق جلوی انبیاء الهی و حضرت محمد(ص) و امیرالمومنین(ع) ایستاده اند؟ هر آن چه در تاریخ خوانده ایم این بوده که اتفاقاً دشمنان آنها همیشه از در نفاق و بدعهدی و دروغ و ریاکاری و ستمگری با هدایتگران الهی در می آمدند و حالا ناگهان پناهیان نامی پیدا شده و می گوید با اخلاق جلوی دین می ایستادند و تاکید هم می کند که "بسیاری از اوقات" این کار را می کردند.
بد نیست جناب پناهیان این "بسیاری" را شرح دهد و بگوید کجاها دشمنان دین با اخلاق، مقابل پیامبر(ع) و امام علی(ع) ایستادند؟
توجه داشته باشید که پناهیان در پاسخ به مجری که می خواهد با تعبیر"به اسم اخلاق" بحث را اصلاح کند، اصرار می کند که خود اخلاق یا همان صفات خوب انسانی می توانند مقابل دین بایستند و حتی مثال می آورد که بسیاری از اوقات از همین مهربانی و دلرحمی علیه امیرالمومنین استفاده شده است.
واقعاً کجا و کی دشمنان حضرت علی(ع) با مهربانی و دلرحمی علیه او ایستادند؟ و کدام شان؟ نارقین؟ ماکثین؟ یا مارقین؟
و اساساً اگر دشمنان هدایت، متصف به صفات خوب انسانی و اخلاق نیکو بودند که تقابلی وجود نداشت.
و اما مثالی که پناهیان می آورد، پرده از نیت وی می اندازد، آنجا که می گوید مگر مهربانی و دلرحمی بد است؟ و سپس ادامه می دهد: علیه امام زمان(عج) هم استفاده خواهد شد چون خواهند گفت او پسر پیغمبر نیست چون رحم ندارد.
لابد این گونه توجیه می کند که امام زمان(عج) با ظالمان قاطعانه خواهد جنگید و بسیاری او را متهم به بی رحمی خواهند کرد. حال آن که در هیچ قاموس انسانی و عاقلانه ای، رفع ظلم ولو با قاطعیت، بی رحمی تلقی نمی شود و به عنوان مثال از بدوی ترین قبائل در جنگل های آمازون تا متمدن ترین جوامع امروزی، مجازات قاتل یا سارق مادام که وفق آموزه های همان جامعه باشد، بی رحمی شمرده نمی شود و چون تحت عنوان عدالت قرار می گیرد، عین اخلاق است. اگر کسانی هم آن را بی رحمی بنامند، نامش این نیست که با اخلاق مقابل امام ایستاده اند و نمی توان نتیجه گرفت که اخلاق ظرفیت تقابل با دین را دارد.
این گونه آسمان و ریسمان به هم بافتن که اخلاق می تواند مقابل دین بایستد و در نهایت حواله کردن موضوع به آینده، با این ادعا که به امام زمان (عج) هم خواهند گفت بی رحم، فقط و فقط می تواند ناشی از تلاشی نابخردانه برای تئوریزه کرده خشونت به اسم دین باشد و فرار از رسوایی بی دینی و بی اخلاقی در صورت خشونت ورزی.
نتبجه این لاطائلات هم که از پیش مشخص است: بدبین کردن بیش از پیش مردم و به ویژه جوان هایی که دین را از منظر معمم های پرحرفی چون پناهیان می بینند و با خود می گویند این چه دینی است که در آن از تقابل با اخلاق می گویند؟!
صد حیف برای ۲۳ سال رنج مستمر، تلاش بی وقفه، خون دل خوردن های شبانه روزی، سعه صدر مثال زدنی، اخلاق کریمانه، بزرگمنشی بی نظیر، مردمداری تاریخی ، مهربانی بی پایان، دلسوزی دائمی و نگرانی های پدرانه پیامبری که امروز امثال پناهیان با گستاخی تمام می گویند اخلاق قابلیت آن را دارد که مقابل دین چنین مردی بایستد!
و صد شکر که "انا نحن نزلناالذکر و انا له لحافظون".
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟